روش های کنترل و ارزیابی استراتژی ها در مدیریت استراتژیک
روش های کنترل و ارزیابی استراتژی ها در مدیریت استراتژیک از ارکان اصلی در اجرای اهداف سازمان هستند. روش های بسیار زیادی برای کنترل و ارزیابی استراتژی ها وجود دارد که در ادامه به برخی از اصلی ترین روش های کنترل و ارزیابی استراتژی ها در مدیریت استراتژیک اشاره شده است و روش های بیان شده به منظور تعیین مسیر و راهنمایی سازمان در محیطی که به سرعت در حال تغییر است، یک استراتژی درست با گذشت زمان انتخاب و اجرا می شود. استراتژی ها در حقیقت چشم اندازی به سمت آینده دارند و برای فعالیت چند ساله خود و بر اساس حدسیات مدیریتی درباره اتفاق های متعددی که هنوز بوجود نیامده اند طراحی می شوند.
رویکردهایی که در مسیر کنترل نتایج واقعی با استانداردها هستند. پس از اجرا، مدیر آن را ارزیابی کرده و از کنترل و ارزیابی استراتژی ها به عنوان کنترل فعالیت های آینده استفاده می کند.چنانچه اگر این رویدادها جایگاه خود را دارند ؛ اما برای کنترل و ارزیابی استراتژی ها مناسب نیست و با پایان یافتن استراتژی باقی مانده، عموما 5 سال یا بیشتر به طول می انجامد.در این مدت تغییرات بسیاری بوجود می آید که در موفقیت های نهایی استراتژی تاثیر بسیار زیادی دارند. بنابر این مفاهیم برای تبدیل به کنترل و ارزیابی های استراتژیک، که کنترل و ارزیابی استراتژی ها ی بلند مدت را در بر دارد، تعدیل یا تعویض خواهند شد.
الزامات بکارگیری کنترل و ارزیابی استراتژی
از الزامات کنترل و ارزیابی استراتژیاین است که مدیریت، در مقایسه با نحوه رسیدن به هدف ها و انجام عملیات آگاهی یافته و قدرت پی گیری و اصلاح آن ها را پیدا می کند.کنترل،ابزار کار اصلی مدیران در رده های مختلف سازمان از رتبه های عالی تا رده های سرپرستی کل امور است و ضرورت وجود آن در مراتب مختلف به آسانی احساس می شود. سازمان ها بدون وجود یک سیستم موثر کنترل در تحقق ماموریت های خود موفق نبوده اند و نمی تواند از منابع سازمان به درستی استفاده کند، عموما پیش بینی ها و برنامه های عملیاتی در سازمان، با درصدی از خطا و آزمون همراه است و تنها گزینه برای رفع این خطاها، اصلاح عملیات و کنترل است.
علاوه بر پاسخ گویی به محیط متغیر سازمان و نیاز به کنترل کمیت و کیفیت کالاها و خدماتی که در سازمان ها بر اساس برنامه ریزی های وسیع و پیچیده عرضه می شوند؛جز یک سیستم موثر کنترل آسان نیست. برای آنکه سیستم کنترل کاربردی و آسان طراحی شود،باید نقاط مهم و کلیدی در کنترل به درستی مشخص و تعیین شوند. نقطه کلیدی، قسمتی از عملیات یا واحدهایی هستند که نتایج و عملکرد آن ها در کل برنامه ریزی نقش مهم و تعیین کننده ای دارند . نقطه های کلیدی کنترل را می توان در سه مقطع قبل از استراتژی ، حین استراتژی و پس از به استراتژی انتخاب کرد.
روش های جدید در کنترل و ارزیابی استراتژی ها
در سراسر جهان در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، در جستجوی یافتن روش هایی برای مدیریت بهتر در وضعیت متغیر اقتصادی، سیاسی و محیطی هستند،تمایل به استفاده از برنامه ریزی استراتژیک در قسمت های عمومی اهمیت زیادی پیدا کرده است.از آنجایی که راه حل های بسیار ساده ای برای این مشکلات وجود ندارد، با برنامه ریزی استراتژیک می توان به کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته این نوید را داد که در رویارویی با این موضوعات،تشخیص منابع کمیاب و رسیدن به نتایج مورد نظر می باشد. لازم به ذکر است که برنامه ریزی استراتژیک، روشی منظم و دقیق بر فرایند های برنامه ریزی داخلی و منطقه ای است و جایگزینی مناسب برای آن ها به حساب می آید.روش های جدید در برنامه ریزی استراتژیک،تفاوت بسیاری با استراتژی های گذشته دارد. در برنامه ریزی های استراتژیک امروزه،دستیابی به اهداف و نتیجه دلخواه بیشتر مورد توجه قرار دارد و تلاش در مشارکت ذی نفعان و جوامع در برنامه ریزی دارد.امروزه شهرهای بزرگ جهان به گونه ای از روش های برنامه ریزی استراتژیک بکار میبرند.
روش کنترل و ارزیابی استراتژی ها در مدیریت استراتژیک
قبل از این که به موضوع کنترل و ارزیابی استراتژی ها بپردازیم نگاهی جامع به مفهوم استراتژیک می پردازیم، دو کلمه استراتژی و مدیریت واه هایی هستند که در این مقاله به دفعات زیاد با آن روبه رو شده ایم؛ بنابر این ارائه تعریفی از آن ها در اینجا ضروری است. برای این دو واژه، تعاریف مختلفی وجود دارد. مدیریت را عموما برنامه ریزی، سازماندهی، کارگشایی، هدایت و رهبری و کنترل و نظارت بر تمامی امور دانسته است.اما با در نظر داشتن به جایگاه مدیریت، در عصر حاضر مدیریت برای به وجود آوردن محیطی مناسب که در آن هم اندیشی و همکاری با اعضای سازمان به منظور شکل دادن به فرایندی کاربردی که از آن استفاده بهینه،برای عرضه خدمات منحصر به فرد جهت جلب رضایت مشتریان است.
- ممکن است تصمیمات استراتژیک در حوزه فعالیت های سازمان مربوط باشد.
- استراتژی در بین سازمان و محیط در برگیرنده آن تعادل ایجاد می کند.
- استراتژی در ایجاد هماهنگی بین فعالیت ها و توانایی های سازمانی ارتباط دارد.
- تصميم استراتژیک از نظر منابع برای سازمان کاملا تعیین شده است.
- علاوه بر عوامل محیطی که بر تصمیم های استراتژیک تاثیر گذار است، عواملی مانند ارزش ها، خواسته ها و هدف های افراد چه حقیقی و چه حقوقی که توانایی نفوذ بر سازمان را دارند، استراتژی سازمان را تحت تاثیر قرار می دهند.
- مدیریت استراتژیک، بر تصمیم های عملیاتی تاثیر گذار اند و موج سنگینی از تصمیمات عملیاتی را با خود به همراه دارد.
- مدیریت استراتژیک در اهداف بلند مدت سازمان اثر می گذارد و موقعیتی خاص از سازمان در آینده را ترسیم می کند.
روش های کنترل و ارزیابی استراتژی ها در مدیریت استراتژیک، عموما ماهیتی گسترده و پیچیده دارند و همین عامل است که کنترل و ارزیابی مدیریت استراتژیک را از سایر تصمیمات جدا می کند به گونه ای است که استراتژی به صورت آهسته تکمیل می شود. یعنی نمی توانید تدوین استراتژی را به یک زمان معین موکول کرد . نتیجه دلخواه به آرامی و با کنترل و ارزیابی استراتژی ها تغییر می کنند و با گذشت زمان به صورت نسبی اصلاح می شوند، توسعه می یابند و سپس گام به گام اجرا می شوند.
یکی از بزرگان مدیریت ، این فرایند را تکمیل آرام و در عین حال منطقی نام گذاری کرده است . در این فرایند مدیران تجربه های بسیار زیادی را می آموزند و در ایجاد تغییرات در استراتژی خود پیشی می گیرند. مدیران بزرگ ارزیابی و کنترل را در قالب برنامه ریزی و مجری هایی در نظر می گیرند که در شبکه ای گسترده از روابط فردی پیچیده و محیط های کاری به سرعت متحول می کنند. مدیران در صورتی حضورشان اثر گذار خواهد بود که بتوانند بر هدف های بلند مدت متمرکز شوند. مدیران باید به اندازه کافی منعطف باشند تا بتوانند مسائل و فرصت های کوتاه مدت را کنترل کنند.
با توجه به این الزامات آنچه که سبب مدیریت پایدار شناسایی کرد، این استراتژی ها به تدریج و به طور پیش بینی شده با گذشت زمان ، در فرآیندهای یادگیری و جریان های تصمیم گیری مدیران در واکنش نسبت به تغییر وضعیت کار و محیط شکل می گیرند تا این فرصت ها را برای مدیران و سازمان ها ایجاد کنند که به علت مواجهه تدریجی با مسایل موجود در مسیر اجرای استراتژی به مهارت کافی برای اجرای آن ها بدست آورند.
مدل های برنامه ریزی استراتژیک و جایگاه کنترل و ارزیابی
با توجه به نظریات بزرگان مدیریت استراتژیک از سه ارکان اصلی تدوین ، اجرا ، کنترل و ارزیابی استراتژی ها تشکیل شده است. آن چیزی که باعث جدا شدن میان ارزیابی از مرحله تدوین می شود، تاکید بسیار زیادی بر نتیجه با پیامدهایی در مقابل علت ها با ویژگی های استراتژی می شود.در اصل برای یک ارزیابی دقیق و منطقی، لازم است اهداف استراتژی ها و روش های اجرا و نتایج مورد نظری را برای مدیران وجود داشته باشد و آن ها توانایی انجام اهداف و وظایف را برخوردار باشند. در اینکه نتایج نهایی یک برنامه مشخص شده و روش های اجرا تدوین شوند، شروط لازم و توانایی مدیران شرط کافی به حساب می آید. با ارایه سه روش رایج در برنامه ریزی استراتژیک در قسمت های خصوصی و دولتی نقش کنترل کننده را در آن ها نشان داده می شود.
تدوین استراتژی:
در مرحله تدوین لازم است که فرصتها شناسایی شود، تهدیدات خارجی در خارج از سازمان مشخص می شود، نقاط قوت و ضعف درون سازمان بررسی می شود، باید اهداف بلند مدت تنظیم گردد و یک مجموعهای از استراتژیها تشکیل شود و در مجموعه ای از استراتژِی ها گزینه مناسب انتخاب شود. در مرحله تدوین تصمیم گیری در ابتدای ورود به یک کسب و کار جدید صورت میگیرد. کسب و کار قبلی بطور کلی از بین میرود. در زمینه منابع پیشنهاد میشود که تنوع سازی در مسیر عرضه به بازارهای بین المللی نیز بررسی شود.
اجرای استراتژی:
این قسمت در زمینه منابع انسانی بررسیهایی انجام می شود که در حقیقت در مرحله اجرا نیاز است که منابع انسانی نیز بررسی شوند. نیاز است استراتژیهای قابل اجرا بررسی شود و همچمین اهداف سالانه و خط مشیهایی در طول این مسیر تنظیم شود. چه بسا حتی انگیزه و پاداش کارکنان باید بررسی شود و بررسی منابع انسانی به درستی صورت بگیرد. اجرای استراتژی شامل توسعه و حمایت از استراتژی است و باعث میشود که ساختار سازمانی اثر بخش داشته باشد. استفاده از سیستمهای اطلاعاتی نیز در اجرای استراتژی کاملا به روز هستند.
ارزیابی استراتژی:
در این روش یک نظام اطلاعاتی فعال می شود که اجرای استراتژی را با اهداف ارزیابی رو به جلو میبرد. ارزیابی مربوط به مرحله آخر در برنامه ریزی استراتژیک است به گونه ای که ابزار اصلی مدیران است تا بتوانند عملکرد ضعیف یک مدیر را در اجرای استراتژی شناسایی کنند. دقت کنید که همه استراتژی ها می توانند به سمت جلو حرکت کنند زیرا یک دسته عوامل بیرونی و درونی به شکل مداوم وجود دارد که اصلاح پذیر اند. در ارزیابی استراتژی می بایست عملکرد به کاملا دقیق اندازه گیری شود، اقدامات اصلاحی انجام شود، بازبینی عوامل بیرونی و درونی بر اساس استراتژی های فعلی نیز مورد بررسی قرار می گیرد.
تعریف دقیق کنترل در مدیریت استراتژیک چیست؟
در تعریف دقیق کنترل در مدیریت استراتژیک، در حقیقت می خواهیم بدانیم که منظور از کنترل و ارزیابی استراتژی ها چیست ؟ و در این راستا ما از چه نوع سیستم های کنترل و ارزیابی می توانیم استفاده کنیم. کنترل یعنی تمامی تعاریف کنترل را به نوعی مقایسه و تطبیق بین آنچه که هست و آنچه که باید باشد،می دانند. براساس تعریف کنترل، فعالیتی است که ضمن آن، عملیات پیش بینی شده با عملیاتی که از قبل انجام شده مقایسه می شود و در صورت وجود اختلاف بین آنچه که باید باشد و آنچه که هست به اصلاح آن ها اقدام شود .تعریف دیگر با تمرکز بر فرایند کنترل، ارائه شده است. بر اساس این تعاریف، کنترل عبارت از فعالیتی منظم که ضمن آن نتایج مورد نظر در قالب استاندارد های انجام تعیین می شود و سیستم اطلاعات طراحی می شود، عملیات پیش بینی شده و انجام شده با هم مقایسه می شوند، هرگونه خطای مشاهده شده ارزیابی و میزان اهمیت آن ها مشخص می شود و سرانجام اصلاحات لازم برای تحقق هدف ها و ماموریت های سازمان صورت می گیرد.
انواع سیستم های کنترل در مدیریت استراتژیک چیست ؟
از تعریف کنترل این نتیجه برسید که پایه و اساس کنترل عموما بر فعالیت های انجام شده در گذشته استوار است و با اطلاعات بدست آمده از آن ها کنترل عملی می گردد و مفهومی که از بازخور یا همان فیدبک نیز به ذهن خطور می کند، همین بازگشت به گذشته و استفاده از اطلاعات گذشته جهت مقایسه و پیدا کردن خطاهای انجام شده می باشد. بازخور با استفاده از نتایج، یا در اصلاح بازخوزد سیستمی با استفاده از نرم افزار هایی کنترل را عملی می سازد و در زمینه های مختلف موارد استفاده بسیار زیادی دارد. کنترل کردن نتیجه های پروژه در زمان چه در ابتدا و انتها، بر کنترل کیفیت محصول می افزاید.
1.کنترل زمان
این کنترل نوع ازکنترل، اطلاعات زمان حال را مورد اولویت قرار می دهد و لبزار های الکترونیکی و کامپیوتر ها نیز در عصر حاضر امکان دسترسی سریع به اطلاعات را فراهم می آورند. به گونه ای که می توانند اطلاعات مربوط به عملیات یک پروژه را در همان لحظاتی که عملیات شروع می شود،کنترل کنند. اینگونه اطلاعات را اصطلاحا، اطلاعات زمان واقعی یا اطلاعات زمان وقوع میگویند. به عنوان مثال در زمان خرید بلیط هواپیما اطلاعات مربوط به زمان پرواز مشخص بوده و گزارش خرید یا عدم خرید نشان دهنده کنترل زمان است.
2.کنترل بر آینده
کنترلی است که با استفاده از داده ها، کنترل را بهبود می بخشد و قبل از اینکه عملی را واقع و نتیجه ای حاصل شده باشد، طريق اصلاح را ارائه می کند. به عبارت دیگر این نوع کنترل، موانع و مشکلات را قبل از به وجود آمدن مشکلات پیش بینی کرده و اصلاحات را ممکن می سازد. سیستم های کنترل باید با توجه به واقعیت های اجتماعی،سیاسی و حقوقی، اقتصادی و فناوری سازمان طراحی شوند. این سیستم ها سازمان را قدرتمند می کنند تا توانایی تشخیص به موقع مشکل و ارائه واکنش سریع برای رفع آن را داشته باشند.
3.سیستم های کنترل تشخیصی
این سیستم ها، مانند شاخصه های صفحه کنترل هواپیما که خلبان را به بررسی علائم غیر طبیعی قسمت های مختلف هواپیما را می سازد، مدیر را قادر می سازد تا وضعیت قسمت های متنوعی را از عملکرد و سلامت کنترل کنند. این امر لازم است که شاخص های عملکردی تعیین شده و مقدار استاندارد آن معین شده باشند.
4.سیستم های کنترل ارزشی
سازمان ها با استفاده از سیستم های کنترل ارزشی، در خط مقدم آن هستند که با زیر نظر داشتن دقیق ارزش ها و راه های مدیران عالی، زمینه های پذیرش و اشتیاق کارکنان را فراهم کنند. سیستم ارزش ها عموما اولویت بندی شده و اثر بخش بوده و توجه افراد مجری را به اصول اساسی سازمان جلب می کند. این سیستم اصرار در اهمیت ارزش از نظر مدیران را معکوس می کند.
5.سیستم های کنترل تعاملی
ساختن یک سیستم کنترل، لازمه ی جلب توجه و همکاری همه اعضای سازمان بوده و در برخی از سازمان های بزرگ پس از جمع آوری اطلاعات به صورت هفتگی یا ماهانه مربوط به کار،به صورت ناگهانی تعدادی از مدیران و کارکنان برای بررسی اطلاعات، تجزیه و تحلیل آن ها فرا خوانده می شود.این سیستم با ارائه روش هایی که نباید انجام شوند به کنترل پرداخته به این ترتیب برای فعالیت آن ها مشخص می شود. بر خلاف سیستم های کنترل تشخیصی، که نتایج عملکرد را مورد ارزیابی قرار می دهند، سیستم های کنترل ارزشی، ارزش های اساسی سازمان را به کارکنان ارائه می کنند.سیستم های کنترل تعاملی نیز حداقل استانداردهای قابل قبول را ارائه می کنند.
مشخصه های سیستم کنترل اثر بخش در کنترل و ارزیابی استراتژی ها
برخی از مواردی که سیستم کنترل را مناسب می سازد عبارتند از :
- کنترل ها باید بر اساس برنامه ها و فعالیت های منحصر به فرد تنظیم شوند.
- کنترل ها باید در قسمت های حساس و کلیدی انجام شوند.
- در اعمال کنترل نباید زیاده روی شود.
- اطلاعات مورد استفاده در کنترل بایدکاملا دقیق، صحیح و به روز شده باشد.
- سیستم کنترل اثر بخش در کنترل و ارزیابی استراتژی ها باید به گونه ای طراحی شود که اطلاعات و نتیجه حاصل کنترل را سریع و به موقع در اختیار مدیران مربوطه قرار دهد.
- کنترل باید کلیت داشته باشد .
- کنترل باید خطا ها را نشان داده باشد.
- کنترل باید اقتصادی باشد.
- کنترل باید منطقی و واقع بینانه باشد.
- سیستم کنترل در کنترل و ارزیابی استراتژی ها باید لطافت لازم را برخوردار باشد .
- کنترل باید وسیله اصلاح باشد نه تنبیهی برای مجازات
- سیستم کنترل باید با روحیات کارکنان و سازمان متناسب و هماهنگ باشد .
- سیستم کنترل باید بر کمیت ها و کیفیت ها به طور متناسب تاکید داشته باشد.
- کنترل نباید فقط بر نقاط عطف تاکید داشته باشد .
- سیستم کنترل باید دقیقا مشخص کند که نتایج کنترل در اختیار چه کسانی قرار می گیرد.
- کسانی که مورد کنترل و برسی قرار میگیرند، باید صلاحیت های لازم اخلاقی و تخصصی را مورد قبول اعضایی باشند که آن ها را کنترل می کنند. رعایت این دستورالعمل ها و به کارگیری آن ها در زمینه کنترل، بر اعتبار و نتایج کنترل اضافه می کند و به ضعف اتفاقات ناخواسته جلوگیری می کند.
فرآیند کنترل و ارزیابی استراتژی ها در عمل چگونه است؟
استراتژی ها به این علت ایجاد می شوند که بر روی یک موضوع مشخص تاثیر بگذارند. علاوه بر آن بسیاری از افراد، عقیده دارند زمانی که برنامه ای تعیین و تصمیم به اجرای آن گرفته می شود، نوعی استراتژی برای اداره آن ایجاد می شود و سرمایه گذاری صورت می گیرد و مساله مرتبط را حل می کنند.متاسفانه سازمان ها تمایل دارند بدانند که چه مقدار هزینه صرف یک برنامه شده است و چه تعداد از افراد، از خدمات مورد نظر بهره گرفته اند و اثر بخشی برنامه به چه مقدار بوده است.در ساده ترین شکل ممکن، کنترل و ارزیابی استراتژی ها با آگاهی از اتفاقات آن ارتباط دارد؛ در حقیقت دو وظیفه مشخص و جداگانه در کنترل و ارزیابی استراتژی ها وجود دارد. در ابتدا، وظیفه تعیین چگونگی نتیجه یک استراتژی همراه با جزئیات آن است و وظیفه دیگر قضاوت کردن در زمینه موفقیت یا شکست یک استراتژی در قالب مجموعه ای از استانداردها یا معیارهای ارزشی است.کنترل و ارزیابی استراتژی ها شامل: بررسی اثربخشی یک برنامه در پاسخ به اهداف آن یا ارزشیابی تناسبی بین دو یا چند برنامه در پاسخ گویی به اهداف متداول است. در تعریفی دیگر ارزیابی برنامه های سازمان ، استفاده از روش های علمی در جهت برآورد اجرای موفقیت آمیز و پیامدهای حاصل از برنامه ها برای اهداف تصمیم گیری است.
در فرایند کنترل و ارزیابی، استراتژی ها به چهار مرحله بهم پیوسته تشکیل می شوند در مرحله اول کنترل و ارزیابی استراتژی ها استانداردهای موفق،سیاست های وظیفه ای تعیین می شوند. بدین شکل، چگونگی اجراشدن و نقاط مهم کنترل نیز مشخص خواهند شد.در مرحله دوم کنترل و ارزیابی استراتژی ها اطلاعات لازم از نتایج اجرا دست آمده تا در مرحله بعد یعنی مرحله سوم به مقایسه با اهداف و استانداردهای تدوین شده در مرحله اول پرداخته می شود و فاصله استراتژی را مشخص می کند. در صورت عدم رسیدن به انتظارات و استانداردها به مرحله چهار می رویم. در مرحله چهارم فرایند کنترل و ارزیابی استراتژی ها به منظور برنامه های اصلاحی می پردازیم. به این ترتیب فرایند کنترل به پایان نمیرسد و با اجرایی کردن اقدامات دوباره مراحل را ادامه می دهیم تا به نتایج مورد نظر سازمان برسیم.
کنترل و ارزیابی استراتژی ها دارای قوانین و ابزارهای متنوعی است که بزرگان در این زمینه به آن ها اشاره کرده و متذکر شده اند که هریک از آن ها در شرایط خاصی بکار برده می شودکنترل بر بودجه ها از نمونه های تکنیک های کنترل و ارزیابی در استراتژی هستند که به طور کامل مورد استفاده قرار می گیرند. از نمونه های دیگر تکنیک های کنترل استراتژیک می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- مدل های شبیه سازی
- برنامه ریزی اصول
- تجزیه و تحلیل همبستگی در سازمان
- تکنیک های تصمیم گیری
- اصلاح استراتژی
- روش های اقتصاد سنجی و اعبار سنچی
- سناریوها؛
- برنامه ریزی پایدار
قابلیت های موقعیتی سازمان چیست؟
روش های کنترل و ارزیابی استراتژی ها در مدیریت استراتژیک بهره گیری از موقعیتی یک رکن اصلی در رسیدن به اهداف سازمان به حساب می آید. برای برنامه ریزی و بهره گیری از موقعیت های سازمان، شناخت بازار، رفتار و عملکرد آن ضروری است و عموما از استراتژی های شرکت باید بر موقعیتی که ب وجود آمده باشد اما این مزیت ها باید همراه با تغییرات بازار از قابلیت های تکمیلی و تغییرات بسیار سریع یا تدریجی برخوردار باشند. از قابلیت های موقعیتی مانند برخورداری از منابع مالی می باشد. نوعی دیگر از قابلیت های سازمان، مزیت هایی خاصی است که قابل خرید و فروش نیستند و سازمان می تواند با تکیه بر آن ها در خود امتیازهای لازم با دیگر رقبا را ایجاد می کند.قابلیت نوآوری، برخورداری از حمایت های اثر بخش ذینفعان سازمان و … از نوع مزیت خاص هستند.متاسفانه سازمان ها معمولا در ایجاد و توسعه قابلیت های ویژه آن ها را جدی نمیگیرند و این در حالی است که قسمت عظیم امتیاز های رقابتی در سازمان بر بر اساس قابلیت های ویژه ساخته می شوند.
اثر بخشی قابلیت های ویژه در سازمان
روش های کنترل و ارزیابی استراتژی ها در مدیریت استراتژیک در صورتی استراتژی های سازمان می تواند براین قابلیت ها تکیه کند که در داخل سازمان و در خارج از آن بیافت شوند و قابلیت تقلید پذیری کمتری داشته باشند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت آن است که برخی از مزیت ها یسیار کم بدست می آید.موقعیتی که در ارتباط با بازار باشد، مانعِ اثر گذاری قابلیت های ویژه می شوند به عنوان مثال زمانی که ساختار بازار از الگوها در مقیاس بالا اطاعت می کند، به عنوان مثال در بازار سیستم های اطلاعاتی، اگر در بازار، سیستم های با سرعت استقرار بسیار بالا را ترجیح دهد و فقط و فقط بر ایجاد قابلیت های تولید سیستم های اطلاعاتی بر اساس ویژگی های مشتری در سازمان موثر نخواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.